دختر شب

حرفهای عاشقانه

دختر شب

حرفهای عاشقانه

عاشقانه ها

عشق یعنی اینکه بدونی منتظر تلفن شماست.

عشق یعنی یه نفر دیگه هم آرزوهات رو بدونی.

عشق یعنی بدانی که چه خواهد گفت.

عشق یعنی وقتی نیست به یاد خاطرات اون لبخند بزنی.

عشق یعنی به خاطر اون پا روی دلت بزاری.

عشق یعنی تفاهم در مشکلات.

عشق یعنی بدونی که نمیشه اما نتونی ترکش کنی.

عشق یعنی وقتی دیدیش تنت آنقدر گرم بشه که دکمه پیراهنت رو بازکنی یا آستینت را بالا بزنی.

عشق یعنی فرار از تیرس نگاه معشوقت حتی در تابلو ترین نقطه دنیا.

عشق یعنی وقتی سفر رفتی توی جیبت قلبشو با خودت ببری.

عشق یعنی چیزی رو شریکی خوردن.

عشق یعنی آرامش در کنار معشوق حتی در هنگام درد.

عشق یعنی فراموشی درد یک جراحت.

عشق یعنی فراموشی معشوق.................


عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی سرورای آویختن

عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی عطر گلهای سفید

عشق یعنی یک بغل دلدادگی


عشــــــــق آمد و عاقبت  مرا رسوا کرد  

                 با آن همه بیدلی ، مرا شـــیدا  کــــرد

چون عـــــــــــشق ندانست ره عـقل کجاست

                    رفتم به خرابه ها ، باز مرا پیدا کــرد


آخرین حرف

چه شبهایی زبی تابی

ز غم ها و ز بی یاری

نبودهیچ مفهومی

نگاهی

کلامی

از تویادگاری

جوانی نوجوانی

کجارفت نمی دانی؟

وفا و مهربانی

چه شد هیچ نمی دانی؟

به یاد آرم زمانی را

که گریه بود کارم

زتنها ماندن و ماتم

نبودهیچ دلدار در این عالم که بنشیند به پهلویم

به هفت عالم دعا کردم به خالق التماس کردم

جوانی را طلب کردم

دعا کردم دعا کردم دعا کردم

که این بارم تو باشی یاور و یارم

در این کلبه دراین افسون توباشی نغمه و سازم

به هیچ حرفم نرو

این بار زپیش من

همین است آخرین حرفم بــاز


عشق در لحظه پدید می آید، دوست داشتن در امتداد زمان .

عشق معیارها را در هم می ریزد ، دوست داشتن بر پایه معیارها بنا میشود

عشق ویران کردن خویش است و دوست داشتن ساختنی عظیم .

عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد، دوست داشتن از شناختن

سرچشمه می گیرد

عشق قانون نمی شناسد ، دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه ای از

قوانین طبیعی است

عشق فوران می کند چون آتشفشان و شره می کند چون آبشاری عظیم

دوست داشتن جاری می شود چون رودخانه بر بستری با شیب نرم .

عشق ، دق الباب نمی کند ، حرف شنو نیست ، درس خوانده نیست ،

درویش نیست،حسابگر نیست ، سر به زیر نیست ، مطیع نیست ،

دیوار را باور نمی کند/کوه را باور نمی کند ، گرداب را باور نمی کند ، زخم دهان باز کرده را باور نمی کند ،

مرگ را باور نمی کند؛ و در آخر سربازی نرفته نیست؛ دشمن هم نیست .

*عشق لطفی است بی معنا

*عشق موجی است بی دریا

*عشق افسانه ای است گنگ

*عشق سوختن وخاکستر شدن است

پرنده را دوست دارم نه در قفس

عشق را دوست دارم نه برای هوس

تو را دوست دارم تا آخرین نفس!!!

دوست داشتن برتر از عشق است...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد